0
Heated Rivalry (Game Changers #2) by Rachel Reid
ارسال از روز کاری
15% تخفیف خرید اول
کد تخفیف: SONDER
نوع جلد:
پشتیبانی آنلاین
تضمین کیفیت
حتی وقتی عاشق بشی، دنیا ممکنه تو رو مجبور کنه وانمود کنی عاشق نیستی.
کتاب Heated Rivalry جلد دوم از مجموعهی Game Changers هست که جدیدا سریالش داره منتشر میشه و اگه براتون سواله موضوعش چیه، من اینجام که خلاصه کتاب رو براتون بنویسم.
اول اینکه "جلد دوم؟😦" بله جلد دوم مجموعهست، ولی موضوع جلد اول متفاوته و با اینکه اسم یه سری کاراکترهاش اینجا هم منشن میشه، این جلد رو میتونید به عنوان استندالون بدون هیچ مشکلی بخونید.
داستان هیتد، حول محور ورزش هاکی میچرخه و دوتا بازیکنی که ما قراره بشناسیمشون هم تو اتمسفر خشن همین بازی قرار دارن: ایلیا و شین. شین از بچگیش همیشه به قوانین پایبند بوده، ستاره تیم ملیه، خوشقیافهست و آروم بهنظر میاد؛ از اون طرف رقیب سرسختش ایلیا زبون تند و تیزی داره و به دعوایی بودنش مشهوره. از همون اولین ملاقاتشون هر دو متوجه میشن تنها کسی که تو این زمین بازیش واقعا خوبه و میتونه رقیب محسوب شه، طرف مقابلشه و همین، براشون نفرتی از همدیگه رو به وجود میاره. نفرت و خب، یه چیز دیگه.
شین و ایلیا واننایتاستندهای زیادی با هم دارن چون کششی که بینشون وجود داره اصلا قابل تحمل و چشمپوشی نیست. البته اگه بشه اسمش رو بذاریم واننایت چون خب بهرحال هفت سال، تعداد زیادی از شبها رو شامل میشه و دیگه وان نیست-
ایلیا و شین هر دفعه از خودشون متنفر میشن که چرا گذاشتم چنینچیزی اینهمه ادامه پیدا کنه، رابطهای که برای شغلم و موقعیتم خطرناکه و خب... این وسط انگار جفتشون درگیر احساسات خیلی عمیقی نسبت به همدیگه میشن. احساساتی که نمیدونن تا چه حد دو طرفهست، و همین به در میون نذاشتن و ابراز نکردنشون کمک میکنه. میشه بدون دونستن، همینطوری ادامه داد؟ ریسک این ملاقاتها چی میشه؟ استرس اینکه بقیه بفهمن چی؟ تازه، اگر بخوان جدا شن، چطور زندگی رو بدون همدیگه تصور کنن، وقتی انقدر معنیش رو با حضور همدیگه تعبیر کردن؟
🏒بخشی از متن کتاب:
"I give Hunter shit, but what he did was brave. Kissing his boyfriend on TV like that. And the speech at the awards.”
“It was. It really…made me hopeful. That things might be changing.”
Ilya shot the puck back to Shane. “It made me jealous,” he admitted.
Shane laughed. "You wanna kiss me on television?"
"Yes. After I win the Stanley cup."
Shane spread his arms out. "Oh, so in this scenario, you've just defeated me?"
"Yes. Sorry."
“I’m not going to be in the mood to kiss you if I’ve just lost the Stanley Cup, Rozanov.”
“But you would be so proud of me!"














